پیامبر اکرم (ص) فرمود : آمران به معروف، خلیفه خدا در زمین هستند.(30) در حدیث دیگر مىخوانیم: «خداوند، دشمن مؤمن بى دین است. پرسیدند یا رسول الله! مگر مؤمن بى دین مىشود؟ فرمود: مسلمانى که امر به معروف نکند، بى دین است.(31) حضرت على (ع) فرمود: نهى از منکر، به خاک مالیدن بینى فاسقان است.(32) امر به معروف و نهى از منکر دو خلق از اخلاق الهى است که هر کس این دو فریضه را یارى کند، خداوند به او عزت مىدهد.(33) حضرت على (ع) مىفرماید: امر به معروف و نهى از منکر براى عموم مردم یک مصلحت است (انگیزه آنان را نسبت به کار خیر زیاد مىکند)، و نهى از منکر براى افراد نابخرد که گرایش به انحراف در آنان زیاد است، وسیله کنترل قوى است.(34) امام باقر علیهالسلام در مقام شکایت مىفرماید: افرادى هستند که اگر نماز ضررى به مال یا جانشان بزند، آن را ترک مىکنند؛ همان گونه که امر به معروف و نهى از منکر را که بزرگ ترین و شریف ترین واجبات است، به همین خاطر رها کردند.»(35) کسى که جلو منکر را نگیرد، همانند کسى است که مجروحى را در کنار جاده رها کند تا بمیرد.(36) افراد ساکتى که در برابر خلافکار هیچ گونه عکس العملى نشان نمى دهند، مردگانى هستند در میان زندگان. منکر مثل آتشى است که اگر با نهى شما خاموش نشود، همه چیز را مىسوزاند.(37) اگر گزندهاى را دیدى که به سوى انسان خفتهاى مىرود، ولى فریاد نکشیدى، در قتل او شریکى.(38) امام صادق (ع) فرمود : کسى که بتواند جلوى مفاسد را بگیرد، ولى نگیرد، دوست دارد که خداوند متعال معصیت شود. چنین کسى اعلام دشمنى با خدا کرده است.(39) آرى! کسى که گناه را آشکارا انجام دهد، دین خدا را ذلیل و دشمنان خدا را دلشاد کرده است. رسول خدا (ص) فرمود: گروهى هستند که نه پیامبرند و نه شهید؛ ولى مردم به مقام آنان که به خاطر امر به معروف به دست آورده اند، غبطه مىخوردند.(40) در قرآن مىخوانیم: «قُوا اَنْفُسَکُم وَ اَهْلیکُم ناراً»، خود و بستگانتان را از آتش دوزخ حفظ کنید. روایات ذیل این آیه مىفرماید: «این حفظ باید از طریق امر به معروف و نهى از منکر صورت گیرد.» اگر مردم در برابر منکر سکوت کنند، قهر خدا همه را با هم خواهد گرفت: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُم خاصَّة» هر کس به امر به معروف و نهى از منکر ایمان ندارد، دین ندارد.(41) قله دین، امر به معروف و نهى از منکر، و اجراى حدود الهى است.(42) پایه و اساس دین بر امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود الهى است.(43) خداوند راضى نیست که در زمین معصیتى شود و اولیاى او همچنان ساکت بمانند.(44) رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل آمد و گفت که اسلام ده بخش دارد و بخش هفتم آن امر به معروف و نهى از منکر است.» در روایات، به مسلمانى که نهى از منکر نمى کند، لقب ضعیف و بى دین داده شده و مورد غضب خداوند قرار گرفته است.(45) در قرآن مىخوانیم: پیامبرانى همچون داوود (ع) و عیسى (ع) به کسانى که نهى از منکر نمى کنند، لعنت فرستادهاند.(46) امر به معروف و نهى از منکر راه انبیا، سیره صلحا و واجبى بزرگ است که با انجام آن، جادهها امن و درآمدها حلال و حقوق مردم ادا مىشود. چند درس از نهى از منکر امام حسین (ع) امام حسین (ع) در آخرین لحظه عمر خود، هنگامیکه دید لشکر یزید به خیمههاى اهل بیت حملهور شدند. آخرین جملهاى که به آنها فرمود، این بود: اگر دین ندارید، لااقل در دنیاى خود آزاده باشید.» این سخن اثر کرد و تا امام زنده بود، از هجوم به خیمه ها دست کشیدند. ما از این جمله آخر، چند درس بگیریم: 1) نهى از منکر واجب است، حتى در لحظه آخر عمر. 2) نهى از منکر واجب است، حتى نسبت به وحشى ترین افراد. 3) اگر چند منکر انجام مىشود و ما مىتوانیم از یکى از آنها جلوگیرى کنیم، باز هم نسبت به آن یکى واجب است که اقدام کنیم. 4) افراد خلافکار ممکن است از بعضى از منکرات دست بردارند و تحت تأثیر وجدان قرار بگیرند. 5) اگر از دین مردم نمى توان براى نهى از منکر کمک گرفت، از صفات دیگر آنان و از عوامل عاطفى استفاده کنید. 6) حمایت از ناموس از بزرگترین واجبات است. نهى از منکر در سخت ترین شرایط پدر، برادر، عمو و ذریه پیامبر (ص) را در پیش چشم امام سجاد علیهالسلام شهید کردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در کوفه و شام گرداندند. وقتى او را به مسجد شام بردند و دید که خطیب روى منبر از یزید ستایش مىکند، یک تنه در حضور یزید فریاد زد: اى خطیب! تو با این تملق و ستایش، رضاى یزید را به قهر خدا معامله کردى. تو مورد غضب پروردگار هستى. من باید از این چوبها بالا بروم و جاى این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین معروف ها را که معرفى اسلام محمدى و اهل بیت پیامبر است، زنده کنم.» سپس امام به بالاى منبر رفت و با سخنرانى خود، کودتاى فکرى و فرهنگى و عاطفى و سیاسى کرد.(47) سکوت کافى نیست، حرکت و فریاد لازم است. امام صادق (ع) که در یک مهمانى شرکت فرموده بودند، یکى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد. حضرت به محض آنکه متوجه شد، مجلس را ترک کرد و فرمود: «جلسهاى که در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد که باید آن جلسه را ترک کرد تا دیگران بفهمند که شرابخوارى کارى زشت است.»(48) در تاریخ نوشته اند: اسامة بن زید که در زمان رحلت رسول خدا (ص) فرمانده جنگ شد و در آن هنگام جوانى هیجده ساله بود، روزى به خدمت مولى امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شد و از حضرت کمک خواست. امام فرمود: من کمک نمىکنم. او گفت: من همان اسامه، صحابى نزدیک رسول خدایم. فرمود: درست است؛ اما به یاد دارى که وقتى ما با معاویه درگیر بودیم، تو ساکت نشستى. سکوت تو گناه بود؛ اگر چه با معاویه نبودى، اما با سکوتت وى را همراهى کردى. بنابراین، منطق سکوت و در عین حال سلامت از گناه، منطق صحیحى نیست. «یکى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مىخواست تصویب شود که ضد اسلام بود من رأى ندادم. امام با عصبانیت فرمودند: کافى نبود. باید داد و فریاد به راه مىانداختى و مجلس را ترک مىکردى.» بنابراین، خوبها نباید در برابر انحرافات سکوت کنند. اگر خوبها به میدان بیایند، فضاى آلوده را تغییر مىدهند؛ براى مثال، اگر همه خوبها اول ظهر اذان بگویند، فضا بکلى دگرگون مىشود.
30) پیامبر (ص) فرمود: من امر بالمعروف ونهى عن المنکر فهو خلیفه الله فى ارضه (تفسیر نمونه، ج 3، ص 38). 31) بحار، ج 97، ص 86. 32) على علیه السلام: من نهى عن المنکر ارغم انوف الفاسقین (غرر الحکم). 33) لئالى الاخبار، ص 270. 34) ان الامر بالمعروف مصلحة العامه و النهى عن المنکر روعاً للسفهاء (کلمات قصار شماره 252). 35) ولو اضرت الصلوة بسائر ما یعملون باموالهم و ابدانهم سرفضوها کما رفضوا اسمى الفرائض و اشرفها (فروع کافى ج 4 ص 55 به نقل از میزان الحکمه). 36) کنز، ج 3، ص 170 (متن عربى). 37) بحار، ج 14، ص 308 (متن عربى). 38) مستدرک، ج 12، ص 184 (متن عربى). 39) مستدرک ج 2 ص 357. 40) مستدرک، ج 2، ص 358. 41) لا دین لمن لایدین الله بالامر بالمعروف و النهى عن المنکر. (بحار، ج 97، ص86). 42) غایة الدین الامر بالمعروف و النهى عن المنکر و اقامة الحدود (مستدرک، ج 2، ص 359). 43) قوام الشریعة الامر بالمعروف و النهى عن المنکر و اقامة الحدود (غررالحکم به نقل از میزان). 44) ان الله لم یرض من اولیائه ان یعص و هم سکوت ندعنون (نهج السعادة ج 2 / 226). 45) ان الله لیبغض المؤمن الضعیف الذى لا دین له، فقیل من هو؟ قال الذى لاینهى عن المنکر (وسائل 11 ص 399). 46) لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِى اِسْرَائِیلَ عَلى لِسَانِ داوُودَ وَ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ ذلِکَ بِمَا عَصَوْا وَ کَانُوا یَعْتَدُونَ *کانُوا لایَتَناهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوه (سوره مائده، آیه 78و79). 47) رجوع شود به مقاتل . (لهوف سید بن طاووس). 48) بحار، ج 79، ص 141 / 54. |